استاد برجسته نسخهشناسی حوزه علمیه گفت: مخالفان ما دوست ندارند فضائل حضرت زهرا(س) منتشر شود، هر مبالغهای را درباره عایشه جایز میدانند ولی در مورد حضرت زهرا(س) حاضر به بیان واقعیات نیستند. از طرفی برخی از مداحان نیز مطالب دروغ را در مجالس عزاداری اهل بیت(ع) مطرح میکنند؛ همه اینها جفا به خاندان عصمت(ع) است.
در ایام فاطمیه و سوگواری سالروز شهادت مادر دو عالم؛ حضرت زهرا(س) به سر میبریم؛ بانویی که فخر شیعه و برترین زنان جهان است و بررسی سیره و شخصیت این بانوی مؤمنه، فداکار، محدثه و زکیه برای بهرهگیری معنوی و اخلاقی بیشتر مردم از سیره اهل بیت (ع) امری ضروری است.
تاکنون آثار بسیاری درباره شخصیت و سیره حضرت صدیقه زهرا(س) نگاشته شده است ولی همچنان در این حوزه دچار فقر هستیم و نیاز به پژوهش و تحقیق عالمانه احساس میشود.
در این باره با آیتالله سیداحمد حسینی اشکوری؛ از اساتید پیشکسوت پژوهش دینی و نسخهشناسی حوزه علمیه گفتوگو کرده ایم.
آیتالله حسینی اشکوری در سال ۱۳۵۰ قمری در نجف اشرف به دنیا آمده و تا ۴۰ سالگی در این شهر به تحصیل مشغول بوده است سپس به قم عزیمت کرده و به تدریس و تحقیق در حوزه علمیه مشغول شده؛ از ایشان تاکنون بیش از ۳۰۰ پژوهش، کتاب، تصحیح و تحقیق منتشر شده که بیشتر آنها به زبان عربی است و ۸۰ جلد این آثار نیز مرتبط با فهرست نسخ خطی است. این استاد نسخشناسی معتقد است زبان عربی، زبان رسمی اسلام است و اگر بخواهیم معارف اهل بیت(ع) را نشر دهیم باید به عربی و در کنار آن انگلیسی مسلط شویم.
حضرتعالی به عنوان محققی که سالها فعالیت علمی کردهاید، درباره آثاری که با موضوع حضرت زهرا(س) تولید و منتشر شده است چه نظری دارید؟
به عقیده بنده آنطور که باید در مورد حضرت زهرا(س) از جنبه تاریخی و مذهبی بحث شود؛ تحقیق کامل نشده است. بنده کتاب «حیاة الزهرا» از تألیفات شیخ فضل علی قزوینی(قیومی) از علمای محقق و محترم قزوین را که سالها در کربلا بود تصحیح و تحقیق و چاپ کردم که بسیار حساب شده و منظم نوشته شده است. کتاب حیاة الزهرا اثر دقیق و خوبی است ولی متأسفانه این کار ایشان ناتمام مانده است زیرا از ابتدای زندگی تا خطبه حضرت زهرا(س) را نوشته و مابقی نگارش نشده است.
این کتاب دو مرتبه چاپ شد؛ یکی برای کنگره حضرت زهرا(س) در مشهد و مرتبه دوم در کربلا منتشر شد؛ در این کتاب، شرح مختصری از خطبه حضرت زهرا(س) مطرح شده است؛ در حد لغات و نشان دادن خصوصیات مهم خطبه. خطبه حضرت زهرا(س) از خطبههای بسیار برجسته خاندان پیامبر اکرم(ص) از جهت بلاغت است و البته از جهت معارف نیز خیلی مهم است؛ برخی آن را با عنوان «خطبه فدکیه» مطرح میکنند ولی بحث فدک، جنبی است و در این خطبه حضرت به معارف الهی میپردازند؛ ایشان از توحید شروع کرده و مابقی معارف اسلامی را خیلی مختصر ولی بلیغ و گویا بیان میفرمایند و نکات مهمی در آن وجود دارد.
ویژگی مهم این خطبه بیان نکات مهم عقیدتی و کلامی شیعه است؛ حضرت زهرا(س) تربیتشده پیامبر اکرم(ص) بودند، ما میتوانیم معارف شیعه را بلاواسطه از وجود مقدس پیامبر(ص) دریافت کنیم؛ حتی در فلسفه نماز، روزه و حج و واجبات دینی در این خطبه سخنانی بیان شده است و علت تشریع شرایع اسلامی هم در این خطبه آمده با این وصف این خطبه خیلی مهم است.
اینکه برخی عنوان خطبه حضرت زهرا(س) را به فدکیه تقلیل دادهاند آیا میتواند به این دلیل باشد که قصد داشتند معارف فاطمی منتقل نشود؟
معارف فاطمی در آن عصر با معارف امامی و شیعی جمع شد؛ وقتی حضرت زهرا(س) خطبه خواندند خلیفه اول خیلی ماهرانه با حضرت زهرا(س) تعارف میکند که من تو را از دختر خودم بیشتر دوست دارم و برای تو احترام زیادی قائل هستم ولی چه کنم که پدر تو اینطور فرموده است، یعنی نوعی عوامفریبی برای پنهان کردن اهداف خود به خرج داد. جبهه گرفتن با معارف فاطمی و علوی از آن زمان شروع شد، هر نکتهای که فاطمه(س) فرمود معارف اسلامی صحیح بود؛ همه را نادیده گرفتند و با آن مقابله کردند.
حضرت زهرا(س) چه تأثیری بر بانوان اطراف خود داشتند؟
تأثیر آن حضرت به اعتبار اینکه دختر پیامبر(ص) بودند، زیاد بود و آنچه حضرت نقل میکردند مقبول بود و نمیتوانستند رد کنند ولی حکومت در برابر آن حضرت ایستاد؛ افراد زیادی هم بودند که از این وضع و برخورد حکومت با خاندان اهل بیت(ع) راضی نبودند ولی سیاست کلی حاکمان طوری بود که کسی جرئت اعتراض نداشت.
لطفا در مورد فصاحت و بلاغت خطبه بیشتر توضیح دهید.
مقداری سخنان حضرت زهرا(س) متوجه کسانی بود که در مسجد حضور داشتند و سخنان ایشان را میشنیدند و به تعبیر امروز عوامالناس بودن، لذا آن حضرت برای اینکه مطابق با فهم عمومی سخن بگویند طبیعتا با ادبیات روان و سادهای سخن گفتهاند تا مردم حرف ایشان را بفهمند ولی در عین حال هم واجد بلاغت فوقالعاده است که در این باره گفته شده است آن حضرت با زبان پیامبر اکرم(ص) سخن میگفت. در مورد حضرت زینب(س) هم این سخن گفته شده است یعنی سخنان ایشان مانند پیامبر(ص) دارای بلاغت بود در عین حال متناسب با عموم مردم سخن گفتند.
نحوه هجوم به خانه وحی که چند مرتبه هم رخ داد معمولا محل بحث است دیدگاه شما در این باره چیست؟
هجوم به خانه حضرت زهرا(س) امر مسلمی است ولی اینکه چند بار رخ داده باشد از جهت تاریخی باید اثبات شود؛ بهترین منبعی که روایات را جمع کرده است «بحارالانوار» است لذا از جنبه روایی میتوان سراغ این اثر رفت و از جهت تاریخی هم البته خیلی نمیتوان به منابع غیرشیعی مراجعه کرد زیرا معمولا حکومتها اجازه نمیدادند که وقایع آنطور که رخ داده است، منعکس شود. کتاب «حیاة الزهرا» به نظر بنده از مهمترین کتبی است که در این زمینه نوشته شده است.
از جمله موضوعاتی که در سیره آن حضرت مورد توجه بوده این است که حضرت زهرا(س) یکی از ۱۴ معصوم است یعنی همه کارهای ایشان از روی عصمت، دقیق و مرتب است؛ خادمه حضرت زهرا(س) یعنی فضه هر سؤالی از او میپرسید با آیات قرآن پاسخ میداد؛ وقتی یک خادمه اینطور تربیت شده است نشان میدهد که جایگاه خود حضرت چیست. حضرت زینب(س) با آن شجاعت و بیان آن خطبههای فصیح و بلیغ و حضرت ام کلثوم تربیت شده این دامان پاک هستند نه تربیت شده افراد عادی.
حضرت چه نقشی در اثبات ولایت امیرمؤمنان(ع) داشتند؟
اولین مسئله بحث هجوم است، یعنی حضرت زهرا(س) نقش مهمی در حفاظت از حضرت امیر(ع) داشتند لذا وقتی هجوم صورت گرفت حضرت زهرا(س) پشت در آمدند و جان علی(ع) را حفظ کردند، همچنین وجود حضرت زهرا(س) خواستگاران متعددی داشتند که به آنان پاسخ مثبت ندادند و فقط به حضرت امیرالمؤمنین(ع) جواب مثبت دادند و معنایش این است که وجود حضرت زهرا(س) در نقش هدایتی و عقیدتی خیلی مهم بوده است؛ زندگی با حضرت علی(ع) با آن وضعیت سادهزیستانه خیلی مهم است.
برخی علما و حتی از علمای شیعه در مقاطعی منکر برخی حوادث تاریخی مرتبط با آن حضرت شدند، دیدگاه شما چیست؟
بنده برخی از این افراد را میشناختم و با یکی از چهرههای برجسته این جریان آشنا بودم؛ معتقدم ایشان روح شیعی نداشت و شیعه به زبان نبود؛ این افراد تحت تأثیر وهابیت بود و وقتی میخواست به مکه برود با تشریفات عجیب و غریبی میرفت و این تشریفات نشان میداد که این استقبال از او بیجهت نیست. به نظر بنده این فردی که شما به آن اشاره کردید شیعه نبود. بنده ایشان را از دوره جوانی در نجف میشناختم؛ اینها گروهی سه یا چهار نفره بودند که درس میخواندند ولی رفتارهای نامتعارفی در همان دوره هم داشتند.
ما گاهی به بهانه وحدت از گفتن فضائل و مناقب حضرت زهرا(س) دست میکشیم، آیا این کار درست است؟
مخالفان ما دوست ندارند فضائل منتشر شود لذا هر مبالغهای را درباره عایشه جایز میدانند ولی در مورد حضرت زهرا(س) حاضر به بیان واقعیات نیستند؛ در مورد عایشه و حفصه مبالغه زیادی میکنند ولی سؤال این است که آیا عایشه امالمؤمنین است ولی حضرت زهرا(س) و خدیجه نیستند؟ بنده به شیخ باقر شریف قرشی(پژوهشگر اهل نجف) گفتم شما ۴۰ جلد در مورد اهل بیت(ع) نوشتی ولی حضرت خدیجه(س) مظلوم تاریخ است و چرا در مورد ایشان نمینویسی؛ اینها میخواهند هر چیزی را که درباره اهل بیت(ع) است منکر شوند ولی آنچه را برای معاویه و دیگران نقل میکنند برای حضرت زهرا(س) نقل نمیکنند.
در پایان اگر نکتهای مدنظرتان است که در این گفتوگو بدان نپرداختیم؛ بفرمایید.
یکی از موارد تأسفانگیز در مجالس عزاداری حتی مجالس روحانیون، آن است که مرثیهخوان دعوت میشود و برخی از این افراد دروغ میگویند که بنده با آنها جر و بحث میکنم و به آن روحانیت معظم نیز میگویم چرا این روضهخوانها را دعوت میکنند؟ ما باید از مظلومیت اهل بیت(ع) دفاع کنیم ولی نه به گونهای که اثر منفی داشته باشد و به منابع غیرمستند رجوع کنیم.
محسن مسجدجامعی
نظر شما